• ترجمه ضرب المثل های فرانسه به فارسی

    در اين بخش که ارائه‌اي اختصاصي از شبکه مترجمين ايران است، سعي شده براي برخي از عبارات نغز و ضرب‌المثل‌هاي فرانسه معادل‌هايي ارائه شوند. براي هر عبارت ابتدا ترجمه‌اي لغت به لغت آورده شده‌است که معمولا توسط مترجمان مبتدي و نا آشنا با ادبيات فرانسه جايگزين مي‌شوند. اما يک مترجم حرفه‌اي مي‌تواند با توجه به معناي واقعي عبارت معادل نثر يا شعري براي ضرب‌المثل انتخاب نمايد

    2-  Heureux au jeu, malheureux en amour.

    ترجمه تحت‌الفظي: در ورق خوش‌اقبال، در عشق بداقبال

    ترجمه ادبي

    قماري را که بردی نيست در پي، باختن دارد.    مضرات قمار

     

    3- Heureux au jeu, malheureux en amour.

    ترجمه تحت‌الفظي: چيزي به‌نام نمي‌توانم وجود ندارد. غير ممکن در فرانسه نيست

    ترجمه ادبي

    هرگز نگو هرگز

     

    4- Tourner sept fois sa langue dans sa bouche.

    ترجمه تحت‌الفظي: قبل از سخن گفتن به ميزان طولاني فکر کردن

    ترجمه ادبي از سعدي

    زبان در دهان، ای خردمند چيست؟  کليد درِ گنجِ صاحب هنر

    چو در بسته باشد چه داند کسی        که جوهر فروش است يا پيله ور

    و يا از سعدي

    تا ندانی که سخن عينِ صواب است مگوي و آنچه داني که نه نيکوش جواب است، مگوی

     

    5- Un tiens vaut mieux que deux tu l'auras.

    ترجمه تحت‌الفظي: يک پرنده در دست، بهتر از دو پرنده در شاخ و برگ

    ترجمه ادبي خيام

    اين نقد بگير و دست از آن نسيه بدار که‌آواز دهل شنيدن از دور خوش است

    و يا

    سرکه نقد به از حلواي نسيه

     

    6- Tout ce qui brille n'est pas or.

    ترجمه تحت‌الفظي: آن‌چه برق مي‌زند الزاما طلا نيست

    ترجمه ادبي: عطار

    گرچه سيم و زر ز سنگ آيد برون   در همه سنگي نباشد زر و سيم

    و يا از سعدي

    زر آن زمان عزيزتر آيدکه ناقدي  بگدازدش به بوته و بگذاردش به قال

     

    7- Faire d'une pierre deux coups.

    ترجمه تحت‌الفظي: دو پرنده را با يک سنگ شکار کردن

    ترجمه ادبي:

    با يک تير دو نشان زدن.

     

    8- Vendre la peau de l'ours (avant de l'avoir tué).

    ترجمه تحت‌الفظي: قبل از تخم گذاشتن مرغ،‌ جوجه‌هايش را شمردن.

    ترجمه ادبي

    جوجه‌ها را آخر پاييز مي‌شمارند

     

    9- Vendre la peau de l'ours (avant de l'avoir tué).

    ترجمه تحت‌الفظي: اسم شيطان را آوردن و بلافاصله ظاهر شدن

    ترجمه ادبي

    موی کسی را آتش زده بودن و يا حلال زاده بودن

     

    10. Mieux vaut plier que rompre.

    ترجمه تحت‌الفظي: تطبيق بده و نجات پيدا کن

    ترجمه ادبي:

    در کف شير نر خونخواره‌اي   غير تسليم و رضا کو چاره‌اي

     

    11- Chat échaudé craint l'eau froide.

    ترجمه تحت‌الفظي: يک بار نيش‌خورده، دوبار ترسيده

    ترجمه ادبي

    مارگزيده از ريسمان سياه و سفيد (ريسمان دو رنگ) مي‌ترسد

     

    12- Les petits ruisseaux font les grandes rivières.

    ترجمه تحت‌الفظي: جويبارهاي کوچک رودخانه‌هاي بزرگ را مي‌سازند

    ترجمه ادبي

    قطره قطره جمع گردد، وانگهي دريا شود

     

    13- À bon entendeur, salut.

    ترجمه تحت‌الفظي: براي شخص حرف گوش کن يک حرف کافي است

    ترجمه ادبي: العاقل يکفي به الاشاره

     

    14- Aide-toi, le ciel t'aidera.

    ترجمه تحت‌الفظي: به خودت کمک کن تا خدا به تو کمک کند

    ترجمه ادبي: از تو حرکت از خدا برکت

     

    15- Autant de têtes, autant d'avis.

    ترجمه تحت‌الفظي: افراد مختلف، عقايد مختلفي دارند

    ترجمه ادبي: آشپز که دو تا شد آش يا شور می شود يا بي‌مزه

     

    16- L'erreur est humaine.

    ترجمه تحت‌الفظي: انسان يعني خطا

    ترجمه ادبي:انسان جايزالخطا است

     

    17- L'habit ne fait pas le moine.

    ترجمه تحت‌الفظي: لباس رهبانيت، راهب نمي‌سازد

    ترجمه ادبي سعدي

     نه هر که آينه سازد سکندري داند    نه هر که سر بتراشد قلندري داند

     

    18- Qui ne dit mot consent.

    ترجمه تحت‌الفظي: کسي که هيچ نمي‌گويد راضي است

    ترجمه ادبي: سکوت دليل رضاست


    19- Qui va lentement va sûrement.

    ترجمه تحت‌الفظي: کسي که آهسته مي‌رود، مطمئن مي‌رود

    ترجمه ادبي

    بر شير از آن شدند بزرگان  دين سوار   کآهسته تر ز مور گذشتند بر زمين

    و يا

    رهرو آن نيست که گه تند و گه آهسته رود          رهرو آن است که آهسته و پيوسته رود

     

    20- Tout vient à point à qui sait attendre.

    ترجمه تحت‌الفظي: هر اقبالي به موقع خود براي شخص صبور پيش خواهد آمد

    ترجمه ادبي: صبر تلخ است وليکن بر (ميوه) شيرين دارد 

    و يا

    گنج صبر اختيار لقمان‌ست   هرکه‌را صبر نيست حکمت نيست